اولین بای بای
اخر شب که از خونه مامان برمیگشتیم خونه. آنیسا طبق معمول توی بغل بابا سعید بود و مامان در حالی که باهاش بای بای میکرد گفت آنیسا بای بای مامایی.آنیسا دستشو اورد بالا و رو به مامانم در حالی که مچشو میچرخوند گفت دد
و این کارو چند بار تکراد کرد.من خیلی ذوق زده شده بودم و این اولین بای بای آنیسا بود که چند بار تکرار شد.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی