کلمه جدید
شب بود تو ماشین نشسته بودیم و منتظر بابا سعید که رفته بود سوپر شیر بخره.موبایل بابا زنگ خورد و من برداشتم .در اون موقع بود که دیدم انیسا دستشو دراز میکنه تا موبایلو ازم بگیره و همش یه چیزی به زبان کودکانه اش میگه.
کمی که دقت کردم فهمیدم میگه اده...اده...اده
منظورش همون بده بود. چند تا بوسش کردم و گوشیرو بهش دادم.
گل دخترم یه کلمه جدید یاد گرفته.......
کلمه های دیگه که میگه....بابا...ماما...دد....به به
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی