انیساانیسا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
مهرسامهرسا، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

مثل عشق

تولد یکسالگی و تب

1390/11/18 21:22
نویسنده : آنیسا جون
214 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه برای نی نی دخملی یه جشن تولد کوچولو گرفتیم اما با چه سختی!!!

انیسا جون مامایی و بابایی از صبح پنج شنبه تب کرد که نمیدونم علتش چی بود . همش توی بغل مامان بود تا شب و تبش هم هی بالا و پایین میرفت.

از اونجایی که مهمونا رو دعوت کرده بودیم نشد که مهمونی رو کنسل کنیم و بزاریم برای روز دیگهناراحت

وبه این ترتیب پدر من (مامان انیسا)در امد!

البته کار زیادی نداشتم ولی همون هم همش انیسا توی بغلم بود.

شام رو از بیرون گرفتیم(کوبیده و جوجه)و من فقط الویه و ژله وسالاد درست کردم .کیک هم که سفارش داده بودیم(که اونطوری که میخواستیم نبود.یعنی اونی که ما سفارش داده بودیم با اونی که بهمون دادن خیلی فرق داشت!) ومیوه و اجیل هم که کاری نداشت.تزییناتو هم که شب قبل بابا سعید انجام داده بود.با این همه خوب شد که مامانم زودتر امد و پیش انیسا بود و من تونستم به کارها برسم.

آنیسا اصلا همکاری نکردو مجبور شدم لباسی هم که تنش کرده بودم در بیارم و لباس راحت بپوشونم(حاضر نبود پیراهنشو تحمل کنه).

اخر شب کمی حال انیسا بهتر شد و تونستیم عکس بندازیم و براش اهنگ بزارم و کمی هم برقصه(جدیدن بلد شده پاهاشو بالا پایین میبره به حالت رقص).وقتی حالش بهتر شده بود خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم اخه این همه کار برای این بود که اون شاد باشه .

این هم شد تولد یکسالگی بچه م که همیشه به یادمون میمونه!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مثل عشق می باشد