اولین قاقالی لی
بابا سعید برای مامان پاپ کرن پنیری خریده بود و انیسا خانم با گریه و زاری از اونا میخواست.
بالاخره مجبور شدیم و باز کردیم و بهش دادیم اما حالا مگه ول میکرد !!!!میخواست همشو بخوره!
بابا سعید همیشه میگه این خصوصیتش به من رفته و من هم همیشه تایید میکنم
و این شد اولین قاقالی لی انیسا گلی
شب که خونه ی بابا جون بودیم و دایی امید ساندویج همبرگر گرفته بود انیسا بدو به سمت من و دایی و باباش که همبرگر بخوره ......
و این هم اولین همبرگر خرون بچم
خدا به خیر بگذرونه امشب رو که با دل درد گل دخملی چه کنییییییییییییم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی