دایی رضا همراه بابا حاج علی و دایی محمد رفتن کربلا جمعه امیرحسین و زندایی از صبح امدن اینجا و با آنیسا کلی بازی کردن....چون بچه های خوبی بودن عصری رفتیم رنگین کمان....
امروز جلسه اول شروع کلاسهای مکتب القران بود.5/7/1394 کلاسهای اشاره روزهای فرد هست. با آنیسا رفتیم کلاس و کلی هم خوب بود.آنیسا شاد و خندان..... بچه ها حدودا 12 نفر بودن. و مربیشون هم خانم طاهری هستن. ودر آخر نقاشی آنیسا جون در کلاس و مهر هزار و سیصد آفرین خانم مربی ...
بالای تخت آنیسا یه پرده توری خوشکل زدیم.آنیسا کلی ذوق کرد و خوشحال شد. این پرده توری برای سیسمونی دایی رضا بوده.یعنی برای 36 سال پیش...... که مامان جون اونو نگه داشته بود. عکسهای آنیسا با پرده توری تختش رو میزارم ادامه مطلب..... ...
تولد بانو حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارک..... بابا سعید برا آنیسا دوتا روسری خوشمل کادو خرید. آنیسا اول دوستشون نداشت! چون فکر میکرد تو کادوها اسباب بازی هست! اما بعدا کلی عاشق روسریهاش شد. بطوریکه موقع خواب هم کنارش میزاره. دختر قشنگم روزت مبارک....من و بابا سعید بخاطر داشتن تو خوشبخترین آدمهای دنیا هستیم.....