مثل عشق

از اون هفته بعد از تلاش بسیار تونستم 5 تا بلیط نمایش تاج عروس...خاله و خروس رو اینترنتی بخرم! من و آنیسا...امیرحسین و مامانش و مامانجون بیلط برای شنبه 19 دی اوکی شد ساعت 6:30 دایی رضا امد و ما رو برد.....بارون خیلی شدیدی میامد ... نمایش خیلی شادی بود و به آنیسا جون و من خیلی خوش گذشت.... عکسها رو میزارم ادامه مطلب آنیسا با دوتا از هنرمندا هم عکس گرفت....یکیشون دایی حمید بود که توی برنامه کودک تلویزیون هست.   امیر حسین بالای سن در حال گریه(از بچه ها خواستن بیان بالای صحنه و صدای خروس در بیارن اما امیر حسین گریه کرد. ...

برای دیدن دست خط گل دخترم بریم ادامه ی مطلب...... نوشتن اسم مامان و بابا برای اولین بار و در آخر اسمها رو برید و چسبوند به در اتاقش ...

چند روز پیش آنیسا جون چند تا لوبیا و ذرت که داشت باهاشون بازی میکرد رو برد ریخت پای یکی از گلدونها قبل از بازی روی اونها اب ریخته بود. پریروز که امدم گلها رو تقویتی بدم  خواستم لوبیا و ذرتها رو جمع کنم  که  یه جوانه ی کوچولو دیدم! خوب که نگاه کردم دیدم یکی از لوبیا ها جوانه زده و رشد کرده! آنیسا رو صدا کردم و گفتم ...مامانی بیا ببین لوبیاها که اینجا ریختی یکیش در امده! من و آنیسا کلی ذوق کردیم. قربون دستهای کوچولوی دخترم که مولد یه زندگی و حیات جدید بود برای دیدن جوانه و آنیسا بریم ادامه مطلب.....                     ...

آنیسا گلی خودش این قالب رو همین الان برای وبلاگش انتخاب کرد ...... ...

امسال 16 آذر برف قشنگی امد. بابا حاج علی برای آنیسا یه آدم برفی قشنگ و بزرگ درست کرد....البته به کمک بابا سعید آنیسا کلی ذوق کرد و خوشحال شد... عکس آدم برفی و آنیسا جونی ادامه مطلب....   ...

یه سری عکس..... آنیسا داره میره مکتب القران     آنیسا و امیرحسین رنگین کمان5آذر   ...

دایی رضا همراه بابا حاج علی و دایی محمد رفتن کربلا جمعه امیرحسین و زندایی از صبح امدن اینجا و با آنیسا کلی بازی کردن....چون بچه های خوبی بودن عصری رفتیم رنگین کمان....

توی کلاس نقاشی گفته بودن عکس بابا رو بکشید. آنیسا هم عکس بابا سعید رو کشیده ...

امروز جلسه اول شروع کلاسهای مکتب القران بود.5/7/1394 کلاسهای اشاره  روزهای فرد هست. با آنیسا رفتیم کلاس و کلی هم خوب بود.آنیسا شاد و خندان..... بچه ها حدودا 12 نفر بودن. و مربیشون هم خانم طاهری هستن.     ودر آخر نقاشی آنیسا جون در کلاس و مهر هزار و سیصد آفرین خانم مربی ...

بالای تخت آنیسا یه پرده توری خوشکل زدیم.آنیسا کلی ذوق کرد و خوشحال شد. این پرده توری برای سیسمونی دایی رضا بوده.یعنی برای 36 سال پیش...... که مامان جون اونو نگه داشته بود. عکسهای آنیسا با پرده توری تختش رو میزارم ادامه مطلب..... ...