انیساانیسا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
مهرسامهرسا، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

مثل عشق

آنیسا و مادربزرگ

امروز روز اربعین حسینی به همه تسلیت باد. امروز بابا سعید ما رو گذاشت خونه بابا جونی و خودش رفت خونه دوستش روزه. امروز کلی به انیسا خوش گذشت چون یه نفر دیگه به جمع کسانی که قربون صدقه اش میرفتن اضافه شده بود و انیسا هم شادی میکرد و میخندید. اون یه نفر مادر بزرگ من بود(که ما بهش میگیم مادر جون) که انیسا رو خیلی دوست داره و امروز امده بود خونه باباجونی وکلی انیسا رو شاد کرد. مادر جون مهربونم ازت ممنونم به خاطر همه ی محبتهات.وجود این بزرگترها باعث شادی و دلگرمی ما کوچکترهاست.الهی خدا سایه ی این بزرگترهارو همیشه روی سر ما نگه داره.آمین.   آنیسا و مادر جون ...
24 دی 1390

کارهای جدید

محلفه رو میکشه روی سرش و کنار میزنه میگه دااااااااااا(همون دالیه)مامانجونش باهاش دالی کرده یاد گرفته. بهش میگی  آنیسا بووس بووس ...صورتشو میاره جلو بوس بده(اینو بابا جونیش یادش داده) بهش میگیم آنیسا ببعی میگه ....جواب میده ب ب ب ب میره کنار تلفن گوشی رو بر میداره میذاره کنار گوشش میگه ااااااال(یعنی الو) ...
23 دی 1390

تاتی تاتی

انیسا جونی...گل مامایی و بابایی دیگه کم کم داره تاتی تاتی میکنه و راه میافته.      تا هفته ی پیش فقط میتونست وایسه و تا دوتا قدم بیاد جلو اما توی این دو سه روز قشنگ تا 5/6 قدم بر میداره. البته خونه ی باباجونیش که میریم بیشتر میخواد راه بره و چون بابا جونی و مامان جونی هم بیشتر حوصله دارن تاتی تاتی بیشتر راه میره. بابا جونی و مامان جونی با دیدن همین چند قدم راه رفتنش خیلی ذوق میکنن و همش قربون صدقش میرن! گاهی فکر میکنم از من و بابا سعید هم بیشتر انیسا خودش هم وقتی میبینه میتونه راه بره ذوق میکنه و میخنده و شادی میکنه. الهی همیشه دخمل کوچولوی ما شاد باشه.امین. ...
23 دی 1390

آش پشت پا

امروز صبح بابا جون آمد دنبالمون وماروبرد خونشون تا برای دایی رضا و دایی محمدکه رفتندکربلا آش پشت پا بپزیم. شروع به  محیا کردن پختوپز شدیم . همه دست به کار بودند وآنیسا جونی حسابی شیطونی کرد به طوری که شب وقتی که رسیدیم خونه زودی خوابید. اخیش .... چه خوبه که انیسا زود بخوابه..... انیسا توی قابلمه ...
23 دی 1390

نگهداری دارو در منزل و پیشگیری از مسمومیت دارویی کودکان

*برای کابینت ها وقفسه هایی که مواد سمی و خطرناک در آن قرار دارداز قفل ایمنی کودک استفاده کنید . *اگر هنگام مصرف دارو برای پاسخدهی به تلفن یا باز کردن درب منزل می روید قوطی دارو را با خود برده یا دارو را دور از دسترس بچه ها قراردهید چرا که کودکان معمولا خیلی سریع در غیاب دیگران کنجکاوی خواهند کرد .  * پیش روی فرزندان خود دارو مصرف نکنید ممکن است آنها نیز این عمل شما را تقلید کنند. *به بچه ها نگویید که قرص ها و شربت ها خوشمزه هستند یا طعم شکلات می دهند . *اگر به کودک خود دارو می دهید به او تفهیم کنید که این دارو است و از کلماتی مثل آبنبات .شکلات و یا خوراکی استفاوه نکنید.  *از قرار دادن هرگونه شکل دارویی جهت سرگرمی و بازی ک...
23 دی 1390

خدا

خدا در دستی است که به یاری می گیری ...  در قلبی که شاد می کنی ... در لبخندی که به لب می نشانی ... خدا با من است، خدا با توست ...  خدایمان را آشکار کنیم ... !
18 دی 1390

کلاه بافتنی

عزیز دلم مامان یه کلاه بافتنی برات بافت در سطح تیم ملی برای بافتن این کلاه از مامان جون و دوستان(خاله سمانه)پرسیدم که باید چند تا سر بندازم و هر کدوم به طریقی ما رو راهنمایی کردن اما بالآخره جمعه اون هفته سر انداختیم و تا 5 شنبه (یک هفته ای) تموم کردیم . و جای خوشحالیش اینه که اندازه سر انیسا جونیم شد! رنگ کلاف رو آبی انتخاب کردم چون رنگ پانچوی آنیسا ابیه و این کلاه باهاش ست میشه. فعلا هنوز سر نکرده چون این یکی دو روز بعلت سرماخوردگی بیرون نرفتیم.     ...
18 دی 1390

سرماخوردگی

انیسای ناز مامایی سرماخورده. الهی فدات بشم گلم که دیگه بازی نمیکنی دیگه نمیخندی دیگه شیطونی نمیکنی و هی نمیری توی اشپزخونه وسایل کشو رو بریزی بیرون مامایی فدات بشه که حال نداری و سرفه میکنی و تب داری و نمیتونی بخوابی خدایا نی نی دخملی من و سعیدرو زودی خوب کن.امین ...
16 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مثل عشق می باشد