انیساانیسا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
مهرسامهرسا، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

مثل عشق

دخترم خانم شده...

خانم خانمای ما...عسل طلای ما....قدش بلند شده برای دیدن اون برین ادامه مطلب   اینجا خونه ی مامان جون اینا هست و شما میخواهی بری بیرون عزیزم قدت بلند شده و خودت دیگه میتونی در رو باز کنی و مامان از ذوقش ازت عکس گرفته.ببین....         ...
30 آذر 1391

وقتی آنیسا مینویسد...

تا حالا شما ٣ تا دفتر نقاشی داشتی یه مداد رنگی ویه ماژیک مخصوص ١٢ رنگ که گیاهیه با یه سطل مداد شمعی و یه جعبه ١٢ رنگی پاستل...... عزیزم شما عاشق نقاشی کردنی...اونم توتو و ماهی..... با بابا سعید رفته بودیم فروشگاه و این تخته وایت برد رو بابا سعید برات خرید. اینم دست خط مامان هست با تاریخ تولدتو تاریخ خریدش. اینجا خانمی با ماژیک صورتشو نقاشی کرده و هنوز من هیچی نگفته داره گریه میکنه!! خدارو شکر این ماژیک کخصوص بچهها بود و گیاهی و ضرری برات نداشت. دختر باهوشم حتی وقتی یه تیکه کوچیک کاغذ پیدا میکنی سریع شروع میکنی به نوشتن و نقاشی کردن. این هم آنیسا خانم با باباجونش که ...
15 آذر 1391

شعر

یه توپ دارم   قیلقیلیه سرخ و سفید و   آبیه میزنم زمین  هبا مره نمیدونی تا اوجا میله (دستشو سمت بالا نشون میده) من این توپو   نناشتم مشقامو خوب ننشتم بابا بهم عیی دات یه توپ قیلقیلی دات  اونهایی که با قرمز نوشتم خود آنیسا میگه.... عزیزم حدود یکماه پیش یعنی وقتی یک سال هشت ماهت بود با بابا سعید حرفهایی که میزنی رو یادداشت کردیم شد حدود 200 کلمه.البته تا الان خیلی بیشتر شده. ماشالله به این همه شیرین زبونیت ...
28 آبان 1391

منم...منم

به انیسامیگم...خوشکل ناز مامانش کیه کیه....... هیچی جواب نمیده دوباره میگم:عسل طلای من کیه؟.... دوباره هیچی جواب نمیده بهش میگم مامانی بگو آنیسا آنیسا هیچی نمیگه و من دوباره شعرو براش میخونم.... خوشگل ناز مامانش کیه کیه........با هیجان و شادی میگه...........منم ...منم   جیگرتو برممممممممممممممم
28 آبان 1391

اولین آرایشگاه

عزیز دلم برای اولین بار در تاریخ 25 شهریور(شنبه) رفتی آرایشگاه. تا قبل از این یکی ..دو بار خودم جلوی موهاتو برات کوتاه کرده بودم ولی الان دیگه موهات پرتر شده بود و باید میبردمت آرایشگاه.... چند تا آرایشگاه پرسیدم اما بچه رو قبول نمیکردن تا اینکه با مامانجون رفتیم آرایشگاهش و اونجا برات کوتاه کردن. تو مثل خانمها نشستی و اصلا هم اذیت نکردی و خانم ارایشگر هم خیلی سریع موهاتو زد و تو شدی مثل مااااااااااااااه بهت میگم مامان خانمه موهاتو چه کار کرد میگی اب و دست میزنی به موهات.... قربونت بشم شیرین زبونم
28 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مثل عشق می باشد