انیساانیسا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
مهرسامهرسا، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

مثل عشق

موته...ببین...چش

عزیزدلم تازگیها که میای پشت کامپیوتر نمیزاری من روی صندلی بشینم و فقط خودت میخواهی تنها بشینی. قبلا روی پای من مینشستی ولی الان میخواهی فقط خودت تنهایی باشی. امدی روی صندلی نشستی و و من آهنگ چشم چشم دو ابرو رو که دوست داری میخوام برات بذارم.رو به مورچه ای که تازه برات خریدیم(حدود یک ماهی میشه)میکنی و میگی..."موته...بیبین...چش"... منظورت اینه که مورچه چشم چشم دو ابرو رو ببین..... فدای اون شیرین زبونیهات بششششششششششششششم عزیزم. شعر چشم چشم دو ابرو از اینجا دانلود کردم:   http://mamanschool.niniweblog.com/ آنیسا باهاش میخونه......چش چش....ابو....چو چو....دس....پا وبا خوندن این شعر هر کدوم از جزء هارو با دستش ن...
1 آبان 1391

تاب تاب تاب بازی...آنیسای من چه نازی

چند روز پیش با باباجون رفتیم و برات از فروشگاه اسباب بازی فروشی یه تاب خوشمل خریدیم....شب که امدیم خونه بابا سعید خواست برات نسب کنه به قلاب سقف اما چون طنابش کوتاه بود خیلی بالا میرفت و وصل نکرد.حالا شما ول کن نبودی و همش میخواستی تاب بازی کنی...من و بابا سعید اینطرف و اونطرفشو گرفتیم و کمی تابت دادیم تا اینکه خوابت گرفت و من بردمت تو اتاق بخوابونمت و به بابا سعید گفتم تاب رو کنار بزار تا میله بارفیکس بگیریم براش.... چند روز این کار به عقب افتاد و بابا سعید همش یادش رفت برات میل بارفیکس بگیره..... بالاخره میل بارفیکس جور شد(میل بارفیکس بچگیهای خودم که خونه ی بابا جون و توی انباریشون بود)و تاب شما وصل شد به در اتاقت.... عزیزم خیلی خوشح...
12 مهر 1391

کار جدید گل دخملی

جدیدا خودت شلوارتو در میاری و بعد پوشکتو باز میکنی و میدوی طرف دستشویی و میگی ایش ...ایش البته شما از اول شهریور ماه ایشتو میگی و میری سمت دستشویی و مامان هم میخواست شما رو از پوشک بگیره ولی وقتی رفتیم پیش دکترت آقای دکتر گفتن نباید از پوشک بگیرمت چون ممکنه یبوست مزمن بگیری!!!! منم دیگه سعی کردم فکرشو نکنم. ولی امروز خیلی اذیت کردی و حاضر نبودی مامان پوشکت کنه....گل دخملم دیگه تحمل پوشک نداره..نمیدونم چه کار کنم!!؟؟ ...
11 مهر 1391

فرهنگ لغات آنیسایی

بسیی= بستنی ممایل=موبایل آنیسا=آنیا نخام=نمیخوام باس=باز کن موس=موز دایی ایضا=دایی رضا خواااابه=خوابه فی=فیل گس=گز دشم=چشم بیا=بیا ای چیه=این چیه بی بی=baby بده=بده دکه=دکمه اعیید=سعید گبه=گربه می.میو=صدای گربه هاپی=هاپو تشید=ترسید پبین=پروین دوبه=توپ باااد=باد اوبی=خوبی خاشیر=خاکشیر آپ=آب آلام=سلام شیش=شیشه باسه=باشه نااا=ناز د بیار=در بیار دیش=جیش دس=دست مایی=ماهی ماشی=ماشین بی بی=صدای ماشین اجی=آبجی دشوی=دستشویی آبی=آبی شیر=شیر عیی=علی ماییک=ماژیک تکید=ترکید خودم=خوردم پاش=پارک ماش=موهاش تا=تاب باطی=باطری بایین=پایین تاش=جاش عک=عکس پنی=...
30 مرداد 1391

شیرین زبونی

مامان میگه:خوشگل ناز من کیه.................آنیسا میگه:آنیا ""   ""  : دختر ماه من کیه.....................""    ""  :آنیییا ""   ""  : یکی یدونه ی من کیه...............""     ""  :آنیا ""  ""  : عسل طلای من کیه................""    ""   :آنیییا   قربونت بشم مامان جون که اسم خودتو بلد شدی و میگی اسمهای دیگه که میگی: بابا سعید....عید مامان جون.....پبین=پروین(مامان جون از خوشحالی اینکه آنیسا اسمشو گفته براش یه پلاک طلا خرید ) علی....عیی شیرین....شیشی                      &nb...
24 مرداد 1391

دندانهای 15 و 16

                           دوتا دندونهای نیش بالات با هم دارن در میان.......هفته ی اول ماه رمضون یعنی اوایل مرداد ماه هم دوتا نیش پایین در امدن و بعد دو تا دندون کرسی بالا و حالا دوتا نیش پایین.....فکر کنم علت شب نخوابیدنها و اذیتهات همین باشه عزیزم..... ...
24 مرداد 1391

واکسن 18 ماهگی

قند عسلم دیروز با بابا سعید رفتیم مرکز بهداشت و واکسنتو زدیم.البته بابا سعید پشت در نشست تا ما امدیم. این مرکز بهداشت فقط سه شنبه ها واکسن ١٢ و ١٨ ماهگی میزنه و من هفته پیش (١٠/٥) شما رو بردم اما گفت چون یک روز زود اوردی(١١/٥ نوبت واکسنت بود)نمیزنم و هفته دیگه بیا. مامانی یه کم استرس داشتم .اخه شنیده بودم واکسن ١٨ ماهگی از همه ی واکسنها سختتره ولی خدا رو شکر از همه راحتتر بود. صبح که رفتیم مرکز بهداشت با یه دختر کوچولو ٦ ساله که امده بود واکسن بزنه کلی بازی کردی و خندیدی به طوریکه همه از صدای خندههای شیرینت شاد شده بودن و میخندیدن اما بعدش حسابی گریه کردیو خانمی که بهت واکسن زد گفت تو که اینقدر میخندیدی!!!! دو تا واکسن زدی ...یک...
18 مرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مثل عشق می باشد